پنجره ی جهان نما

مکانی برای آن که درباره این کره خاکی ، حوداث و دستاوردهای آن بیشتر بدانید.

پنجره ی جهان نما

مکانی برای آن که درباره این کره خاکی ، حوداث و دستاوردهای آن بیشتر بدانید.

پنجره ی جهان نما
نویسندگان

خاطرات فیلسوف (قسمت سوم)

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۶ ب.ظ

                                                                                                                               «راز مجسمه » 

در سال 1998 که به تایلند رفته بودم ، از معبد بودای طلایی بازدید کردم . آنچه می خوانید سرگذشت مجسمه ی بودای طلایی است :

در سال 1957 ، گروهی از راهبان باید محل یک مجسمه ی بودای گلی را به محل جدیدی انتقال می دادند . به علت ساخت بزرگراه به سوی بانکوک محل معبد ، باید تغییر می کرد  . هنگام حمل تندیس با جرثقیل ، به دلیل سنگینی آن ، مجسمه ترک خورد  . نکته مهمتر آن که بارش باران آغاز شد . راهب ارشد که تصور می کرد ممکن است بودای مقدس آسیب ببیند ، دستور داد مجسمه را بر زمین بگذارند و برای حفظش از باران ، روی ان را با چادر بزرگی بپوشانند  .

پاسی از شب نگذشته بود که ،راهب ارشد برای  بازدید مجسمه به سراغش رفت  . او چراغ قوه را به زیر چادر برد تا از خشک بودن مجسمه اطمینان حاصل کند . همین که نور چراغ قوه به ترک ها تابید ، او در خشش ضعیفی را دید . به معبد رفت ، یک قلم و چکش اورد و به کندن گل ها پرداخت . هر تکه گل خشک شده را که بر می داشت روشنایی بیشتر می شد . چندین ساعت طول کشد تا او خود را با بودای طلایی فوق العاده ای مواجه دید . 

تاریخ شناسان معتقدند ه سال ها پیش قرار بود ارتش برمه به تایلند حمله کند . راهبان که گمان می کردند کشورشان  به زودی مورد حمله قرار می گیرد ،‌ بودای طلایی  و  پرارزش خود را با گل پوشانند تا اینکه گنجینه ی خویش   را از تصرف برمه ای ها مصون دارند .

به نظر می رسید که برمه ای ها تمام راهبان را قتل عام کردند و راز بودای طلایی تا آن روز در سال 1957 ناگفته باقی ماند . 

در بازگشت از تایلند ، پیش خود فکر می کردم که همه ی ما مانند بودای گلی هستیم که با پوششی از ترس پوشیده شده ایم . ما در مسیر زندگی ، بین دو تا سه سالگی به پوشاندن اصل طلایی خویش می پردازیم . وظیفه ی کنونی ما این است که ، همچون آن راهب ، قلم و چکش به دست ،‌ بار دیگر خود واقعی خویش را کشف کنیم .

«جک کانفیلد»

 

  • Amirali Nabavi

نظرات  (۱)

سلام یه عکس دارم از دختر فلسطینی ، دختر اسرائیلی...

بیا سریع منتشرش کن! اگه تونستی هم به بقیه دوستان جنگ نرم بگو.

iloveu.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی